ایستادم به بلندی بدنم لرزان شد
زیر خروار نی و سنگ تنت پنهان شد
بسکه مبهوت جمال احدیت بودی
که در آوردن پیراهن تو آسان شد
چقدر نیزه فرو رفته به جسمت؛ گویی
گودی قتلگهت تنگ تر از زندان شد
نعل تاره به سم اسب زدن فکر که بود؟
که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد
آنقدر زیور و خلخال ربودند ز ما
که به بازار طلا نرخ طلا ارزان شد
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4